مهارت "نه "گفتن!
یکی از جذاب ترین و کارا ترین مهارت های مقابله ای مهارت جرات ورزی است. جرات ورزی ترجمه کلمه ی انگلیسی Assertiveness است. متاسفانه این کلمه هم توی فارسی به شکل های مختلف در کتاب های مختلف آمده است: جرات ورزی، جرات مندی، ابراز وجود، قاطعیت و بعضی ها هم خودشان را راحت کرده اند گفته اند "مهارت نه گفتن". به نظر می رسد جرات ورزی بهتر ابعاد این مهارت را منتقل کند.
جرات ورزی توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون تجاوز به حقوق دیگران است. عمل به شیوه ی جرات ورزانه به شما اجازه می دهد تا اعتماد به نفس را در خود حس کنید و عموماً موجب برانگیختن حس احترام دوستان و آشنایان می شود. جراتمندی امکان دستیابی به روابط صادقانه را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا درباره خود احساس بهتری داشته باشید و بر موقعیت های روزمره، تسلط بیشتری بیابید.
جرات ورزی رابطه تنگاتنگی با حقوقی که ما به عنوان یک فرد برای خودمان در نظر می گیریم دارد. فرد جرات ورز حقوق زیر را باور دارد :
· من حق دارم زندگی خودم را خودم هدایت کنم، هدف ها و آرزو ها را خودم مشخص و آنها را اولویت بندی کنم.
· من حق دارم که ارزشها، باورها و عواطف خاص خودم را داشته باشم و حق دارم به خاطر این ارزشها، باورها و عواطف به خودم احترام بگذارم.
· من حق دارم به دیگران بگویم دوست دارم با من چگونه رفتار شود.
· من حق دارم بگویم "نه"، "من نمی دانم" "من نمی فهمم" یا حتی "من اهمیت نمی دهم". و البته حق دارم قبل از ابراز آنها زمانی برای فکر کردن در موردشان داشته باشم.
· من حق دارم از دیگران درخواست اطلاعات یا کمک کنم بدون اینکه به خاطر نیازهای خود دستخوش احساسات منفی شوم.
· من حق دارم افکارم را تغییر دهم، اشتباه کنم و گاه غیر منطقی عمل کنم و البته پیامدهای آن عمل را کاملاً می پذیرم.
· من حق دارم خودم را دوست بدارم هر چند می دانم کامل نیستم و گاهی کارها را پایین تر از حد توانایی کامل خود انجام می دهم.
· من حق دارم روابط مثبت و رضایت بخش برقرار کنم. روابطی که در آن احساس آرامش کنم و آزادم صادقانه خود را بیان کنم، و حق دارم روابط خود را اگر نیازهایم را برآورده نسازد، تغییر یا خاتمه دهم.
· من حق دارم زندگی خود را به هر شیوه ای که خودم می خواهم تغییر و تحول دهم.
· من حق دارم مسئول مشکلات دیگران نباشم.
· من حق دارم انتخاب های خاص خودم را داشته باشم و دلیلی برای توجیه همه ی آن ها به دیگران وجود ندارد.
آیا من آدم جرات ورزی هستم؟
با کمی آسان گیری می توانیم بگوییم آدم ها در مورد ابراز حقوقشان در روابط اجتماعی چهار دسته اند:
1. منفعل: این آدم ها معمولا سبک ارتباطی منفعلانه ای دارند. اگر بخواهیم کلمه ی صریح تری به جای صفت این افراد بگذاریم " بی جرات" بهترین گزینه است. ما در ظاهر این افراد را فروتن، صبور، از خود گذشته و مهربان می بینیم. اما آن ها به خاطر این که به دیگران اجازه می دهند براحتی حقوق و احساساتشان را نادیده بگیرند، همیشه در درون خود ناراحتند و با خودشان کلنجار می روند. آن ها یا به حقوق خود مطلع نیستند، یا آن ها را باور ندارند و یا با وجود اطلاع و باور به حقوق خود، بلد نیستند جرات ورزانه عمل کنند. این افراد صدایی آرام و لرزان دراند، حرف خودشان را به راحتی پس می گیرند و بطور مکر عذرخواهی می کنند. این آدم ها برای دل دیگران زندگی می کنند. البته منفعل بودن راه راحتی است. مسلما ما وقتی جرات ورز باشیم بیشتر باید با کج فهمی ها، انتقاد ها و اخم های اطرافیان رو به رو می شویم و این کار آسانی نیست.
2. پرخاشگر: آن قدر این آدم ها دور و بر ما زیادند که شاید نیازی به توضیح این سبک ارتباطی نباشد. این افراد جرات مندی را با خشونت اشتباه گرفته اند. آنها حقوق خود را به قیمت نادیده گرفتن حقوق دیگران به دست می آورند. "پرخاشگر ها" با " منفعل ها" یک زوج مکمل ناعادلانه را تشکیل می دهند. متاسفانه در فیلم های خشونت آمیز قهرمانان پرخاشگر اما موفق به شدت تبلیغ می شوند. آن ها جوری حرف می زنند که دیگران احساس حقارت، گناه، اندوه و نادانی می کنند. آن ها با صدای بلند صحبت می کنند، طعنه و کنایه می زنند، رفتار شما را مکررا با" تو باید..." و " تو نباید..." ارزش گذاری می نمایند، شما را دلسرد می کنند، روی شما برچسپ می زنند و همیشه ملیت ها، قومیت ها و جنسیت دیگر را تحقیر می کنند.
3. پرخاشگر منفعل: این دسته جالب ترین و البته غیر قابل تحمل ترین سبک ارتباطی را دارند. این افراد به دلایل مختلف ممکن است احساس خشم یا خصومت نسبت به دیگران را تجربه کنند اما نه توانایی بیان آن ها را دارند و نه می توانند این احساس ها را تحمل کنند. آنها شیوه ای غیر مستقیم و انحرافی را برای خالی کردن خشم خود بر می گزینند. لج کردن، کم کاری، با استفاده از هیجان های تاثیرگذار (مثلا گریه یا قهر) باج گیری کردن و جابه جا کردن خشم به اشیاء مثلا پنچر کردن ماشین از شیوه های شیطنت آمیزی است که این افراد به کار می برند. بعضی می گویند این سبک تا حدی ناخودآگاه و اتوماتیک به کار برده می شود. البته وقتی این کارها آن قدر تکرار شوند و نتیجه دهند بعید هم نیست که اتوماتیک شوند. کارمندی که کار ده دقیقه ای شما را به خاطر احساس خشم از ارباب رجوع های دیگر یا رییس توی دو ساعت انجام می دهد نمونه ی یک فرد پرخاشگر-منفعل است.
4. جرأت ورز: همان طور که گفتیم جرات ورزی توانایی ابراز خود و ابراز حقوق خود بدون تجاوز به حقوق دیگران است. افراد جرات ورز بدون این که پرخاشگری کنند و یا از راه های غیر مستقیم ابراز هیجان ها استفاده کنند به حقوق خودشان دست می یابند. آن ها افکار و احساسات خودشان را خود انگیخته و صریح بیان میکنند. این آدم هادر عین حال افرادی مورد اعتماد، پذیرا و شنونده نیز هستند. آن ها اگر با شما مخالف باشند بدون این که بی احترامی کنند نظرشان را می گویند.
جرات ورزی به چه دردی می خورد؟
حتما بارها اتفاق افتاده است که توی موقعیتی قرار بگیرید که از شما در خواستی شود که با آن موافق نیستید: دوستی شما را برای تجارت شبکه ای دعوت می کند، کسی از شما می خواهد الکل یا مواد مخدر مصرف کنید و یا در شدید ترین حالت فردی از جنس مخالف از شما تقاضای ازدواج می کند. جرات ورزی به شما کمک می کند که معقولانه این تقاضاها را رد کنید. علاوه بر ان جرات ورزی در موقعیت های زیر هم به دردتان می خورد:
- تقاضای معقول از دیگران
- برخورد درست با مخالفت دیگران
- جلوگیری از تعارضات پرخاشگرانه ی نا لازم
- اعلام موضع خود در تصمیم های جمعی
چگونه جرأت ورز باشیم؟
مرحله ی اول. پیش از اعلام موضع
1. ابتدا از موضع خود مطمئن شوید، یعنی مشخص کنید که میخواهید بگویید بله یا خیر. اگر مطمئن نیستید، بگویید که برای پاسخ دادن باید کمی فکر کنید. به شخص مقابل بگویید که بداند چه زمانی پاسخ خواهید گفت.
2. اگر شما کاملا متوجه نشده اید که فرد مقابل از شما چه تقاضایی دارد، از او توضیح روشنی بخواهید.
مرحله ی دوم. اعلام موضع با جمله ی سه بخشی
این مرحله در واقع مهم ترین تکنیک جرات ورزی را در بر می گیرد. قبل از توضیح این تکنیک باید بیاموزیم که هر ارتباط کلامی با یک سری رفتار های بدنی همراه است. این رفتار های بدنی که به زبان بدن معروفند دارای معناهای فرهنگی خاص خود هستند. ما سعی می کنیم در هر بخشی زبان بدنی خاص آن تکنیک را هم بیاوریم.
به طور کلی در رفتار های جرات ورزانه بدن باید راست باشد. سر بالا نگه داشته شود، رابطه ی چشمی مستقیم برقرار شود و در مجموع در صدا و رفتار فرد قاطعیت و اطمینان موج بزند.
فرض کنید دوستی می خواهد واکمن شما را از شما قرض بگیرد.
قاطعانه ترین و در عین حال محترمانه ترین جمله ای که می توانید بگویید از سه بخش تشکیل شده است:
1- بخش همدلانه یا بازخورد مثبت: این بخش که با کلمه ی من شروع می شود فضا را دوستانه می کند و از پرخاشگرانه بودن جمله تان جلو گیری می کند. همچنین طرف مقابل معمولا می فهمد که شما علت درخواست و مشکل او را درک کرده اید. برای مثال ما این بخش جمله این گونه می شود:
من می دانم که تو واکمن من رو لازم داری...
2- بخش استدلالی: در این بخش دلیل یا دلایل تصمیم خودمان را اعلام می کنیم. این دلایل باید تا حد ممکن کوتاه، واضح و روشن باشند. یادتان باشد آوردن دلیل اضافی به ضرر خودتان تمام می شود.:
اما چون تصمیم گرفتم واکمنم را به کسی قرض ندهم،/ یا/ چون در طول روز به واکمنم احتیاج پیدا می کنم....
3- بخش قاطع اعلام تصمیم: خیلی ها به این بخش نمی رسند و به همین خاطر جمله ی ناتمامشان موجب می شود طرف مقابل سوء استفاده کند و سکوت در این بخش را دلیل بر رضایت بگیرد. در این بخش ما تصمیممان را بدون تعارف اعلام می کنیم:
واکمنمو بهت نمی دم.
کلا به این نوع جمله های سه بخشی " رد قاطعانه" یا " جرات ورزی قوی "هم گفته می شود. اگر طرف مقابل درخواست را تکرار کرد ما دقیقا همین جمله را بی کم و کاست تکرار می کنیم.
زبان بدن: سعی کنید دراین مرحله علاوه بر زبان بدن قاطعانه مخصوصا در بخش اول جمله زبان بدنتان دوستانه باشد.
معمولا افراد منطقی با یک یا دوبار شنیدن این جمله ی سه بخشی قانع می شوند. و گرنه مجبورید تکنیک های مرحله سوم را به کار ببرید.
مرحله ی سوم. اعلام وضع در شرایط خاص.
اگر طرف خیلی سمج بود می توانید از تکنیک های خاص استفاده کنید:
معمولا افراد منطقی با یک یا دوبار شنیدن این جمله ی سه بخشی قانع می شوند.