فراموش نکن، قطاری که از ریل خارج شده، ممکنه آزاد باشه؛ ولی راه به جائی نخواهد برد . . .
4- همه کارکنان سازمان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند.
بنابراین مدیران باید
تلاش کنند تا محیط کار برای کارکنان اضطراب آور نباشد و کارمندان احساس امنیت شغلی
کنند و با شادی و نشاط و شوق و انگیزه به دور از هر گونه خشم و درگیری بیهوده به
وظایف خود عمل نمایند.
وقتی مدیریت، عملکرد خوبی داشته باشد و کارکنان، مورد تکریم و احترام
قراربگیرند و به آنان بها داده شود، بعید است چنین محیط کاری دردسرساز باشد یا
باعث بروز مشکلهای روانی شود. بهعبارتی، عملکرد ضعیف مدیریت میتواند عامل
نارضایتی شغلی قلمداد شود. بهعنوان نمونه، اگر کارکنان تصور کنند با آنان منصفانه
و محترمانه رفتار نمیشود، به احتمال زیاد، به مشکلهای روانی دچار میشوند.
یکی از دلایل عمده وجود و پیدایش اختلالهای روانی و رفتاری، نداشتن امنیت شغلی و
اضطراب ناشی از آن است. در یک سازمان آن دسته از کارگران و کارمندانی که احساس
امنیت شغلی در آنان پایین است و در نتیجه گرفتار اضطراب ناشی از بیکاری، تبعید،
عزل از موقعیت مطلوب و محرومیت از سایر امتیازات و امکانات می باشند،
احتمالا" بیش از دیگران برای ادراک منفی حوادث و اتفاقات آمادگی دارند. لذا
مدیریت اینگونه سازمانها دائم با افرادی بی انگیزه و یا کم انگیزه مواجهه است که
هیچوقت نمی تواند در رسیدن به اهداف مطلوب و دستیابی به بهره وری قابل قبول موفق
گردد.
نشانهها و آثار استرس برای همه یکسان نیست، به این خاطر که واکنش افراد در برابر عوامل استرسزا با یکدیگر متفاوت است و به عوامل بیشماری از قبیل موقعیت و شرایط کاری مختلف، مدت زمان قرار گرفتن در معرض استرس، میزان استرس وارد شده به فرد و... بستگی دارد. نتایج مطالعات محققان نشان میدهد که تجربه فشار روانی نتیجه یک تعامل بین منابع مختلف فشار و فرد است. مدل ساختاری پیشنهادی محققان بیانگر این است که تمامی افراد یک موقعیت واحد را استرسزا تصور نمیکنند و اختلافات فردی آنان از شخصیتی و تجارب زندگی، پاسخ آنان را به فشار روانی تحتالشعاع خود قرار میدهد. لیکن معمولاً آدمی هنگام روبرو شدن با استرس به آن دسته از الگوهای رفتاری روی میآورد که پیش از آن برایش کارایی نداشته است. به عنوان مثال، یک آدم محتاط ممکن است محتاطتر هم بشود و سرانجام به کلی کناره بگیرد و یک آدم پرخاشگر ممکن است کنترل خود را از دست بدهد و بیمهابا همه چیز را در هم بکوبد. اعتقاد براین است که بیماریهایی مانند حساسیتها، سردردهای میگرنی، فشارخون، ناراحتیهای قلبی، زخمهای گوارشی با فشار هیجانی ارتباط دارند.
اما یکی از انواع تقسیمبندیهایی که از نشانههای استرس شغلی صورت گرفته است، عبارتند از: نشانههای روانی، نشانههای جسمانی و نشانههای رفتاری.
الف) نشانههای روانی: شامل نارضایتی، افسردگی، احساس خستگی مفرط، اضطراب و تنش، ملامت خود، احساس ناکامی و ناامیدی، انزوا، بیزاری، پرتی حواس و... میشود.
ب) نشانههای جسمانی: شامل سردرد، بیماریهای قلبی و عروقی و انواع آلرژیها، اختلال در خواب، ناراحتیهای تنفسی، عصبانیت در حد افراط که البته تشخیص برخی از آنها مشکلتر است.
ج) نشانههای رفتاری: نشانههای رفتاری مانند خودداری از کارکردن، مصرف روزافزون دارو، پرخوری یا بیاشتهایی، رفتار ستیزهجویانه در برابر خانواده و بروز مشکلات خانوادگی. به طور کلی نشانههای رفتاری پیامدش به سازمان یا تشکیلات اداری برمیگردد که نشانههای رفتاری سازمان را تشکیل میدهد، از جمله غیبت از کار، رها کردن شغل، افزایش حوادث ناشی از کار و فقدان بهرهوری.
به طور خلاصه، استرس شغلی را میتوان با توجه به نشانههای روانی، جسمانی و رفتاری مزبور که در فرد ظاهر میشوند، مورد تشخیص، پیشگیری و درمان قرار داد
از مشخصات یک محیط کار سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه مدیریت قرار گیرد که تولید و بهره وری مورد تاکید قرار گرفته است. مدیریت اثر بخش نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی کارکنان حاصل نمی شود. جامعه ای را در نظر بگیرید که هرچند سازمانهای آن با اتخاذ شیوه های گوناگون و با فراموش کردن ابعاد انسانی محیط کار به سطح تولید مورد نظر خود رسیده اند، اما کارکنان این سازمانها، عصبی، مغموم، ناراضی، پرخاشگر، بدبین و در انتظار فرصتی هستند تا پریشانی های روانی خود را با کم کاری، ترور شخصیت یکدیگر، غیبت، شایعه پراکنی و ایجاد سوانح و حوادث و به شیوه ای مخرب نشان دهند. در این صورت، آیا می توان چنین جامعه ای را سالم یا موفق دانست؟ شکی نیست که پاسخ به این سوال منفی است.
یکی از هدفهای بهداشت روانی در محیط کار پیشگیری از پیدایش دشواریهای ناشی از اختلالهای رفتاری و پریشانی های روانی بعضی از کارکنان و به کارگیری توصیه های متخصصان تشخیص و درمان بیماریهای روانی در محیط کار است. بی شک با به کارگیری توصیه های علمی از وقوع اختلافاتی که در محیط کار عارض می شود می توان جلوگیری کرد و تنش های کاری را به حداقل رساند.