کاش می شد آن قدر آرام گام برداریم که صدای پایمان خواب سبک هیچ پروانه ای را از چشمانش بیرون نکند. کاش می شد در مسیری قدم زد که هیچ مورچه ای مجبور نباشد راهش را کج کند تا زیر پای ما له نشود. کاش می شد آن چنان ملایم حرف بزنیم که صدایمان مزاحم انشتار آوای چکاوک در طبیعت نشود. کاش می شد ذهن و فکرمان دو دو تا چهار تای زمانه را آن چنان جدی نمی گرفت که محبت فراموشمان شود. کاش، ..... ای کاش، .... و ای کاش های مکرر و بی ثمر دیگر که گویا پایانی ندارند. کاش ...