قال على بن الحسین علیه السلام : تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى و تنادى أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة .
امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است . ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 268
پسر: پدر
بزرگ، درباره چه مىنویسید؟
پدر بزرگ: درباره تو پسرم. امّا مهمتر از آنچه مىنویسم، مدادى است که در دست
دارم و با آن مىنویسم. مىخواهم وقتى بزرگ شدى، مثل این مداد بشوى.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصى در آن ندید و گفت این مداد هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام. پدر بزرگ گفت: بستگى دارد چطور به آن نگاه
کنى. در این مداد پنج صفت هست که اگر تو هم به دست آورى براى تمام عمرت به آرامش
مىرسى!
صفت اول این که مىتوانى کارهاى بزرگ و با ارزشى بکنى امّا هرگز نباید فراموش کنى
که دستى وجود دارد که حرکت تو را هدایت مىکند اسم این دست خداست. او همیشه باید
تو را در مسیر ارادهاش حرکت دهد.
صفت دوم این که باید گاهى از آنچه مىنویسى دست بکشى تا تراشیده شوى. این باعث مىشود
کمى رنج بکشى اما آخرکار، نوکت تیزتز مىشود و اثرى که از خود بجا مىگذارى ظریفتر
و تمیزتر مىشود. پس بدان که باید رنجهایى را تحمل کنى چرا که این رنجها باعث مىشوند
موجود بهترى گردى.
صفت سوم این که مداد اجازه مىدهد براى پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفاده
کنیم. تو هم بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدى نیست. در واقع براى این که خودت را
در مسیر درست نگهدارى، ضرورت دارد.
صفت چهارم این است که چوب یا شکل خارجى مداد مهم نیست، زغالى که داخل آن است اهمیت
دارد. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سرانجام صفت پنجم مداد این است که همیشه اثرى از خود به جا مىگذارد. پس بدان هر
کار در زندگیت مىکنى، ردّى به جا مىگذارد. پس سعى کن نسبت به هر کارى که مىکنى
هشیار باشى و بدانى چه مىکنى.
روانشناسان بر این باورند، برای از بین بردن دلبستگی یا به عبارتی، دل کندن از آنچه به آن دل بسته ای باید آن را از حوزه حواس خود خارج کنی. زیرا مادامی که محرکی را احساس کنی، ادراکی از آن محرک هم خواهی داشت. اگر می خواهی ذهنت درگیر موضوعی نباشد باید آن را احساس نکنی تا ادراک هم نکنی. البته پس از یک احساس ممکن است ادراک حاصل از آن همچنان مدت ها باقی بماند. اما به هر حال نمی توان محرکی را احساس کرد و در عین حال ادراک نکرد، یا حداقل می توان گفت این کار، بسیار دشوار است. توجه به تک مصرعی دراین خصوص قابل توجه است: از دل برود،هر آنچه از دیده برفت...
اگر بتوان راهی برای زائل کردن دلبستگی در نظر گرفت، بدون تردید یک راهش همین است. البته اقدام دیگری نیز لازم است و آن محرک جایگزین است. برای مثال اگر کسی به خودروی خودش دلبستگی داشته و اکنون ناچار است که از آن دل بکند، ناگزیر باید موضوع دیگری را به جای آن قرار دهد. مثلاً خودروی دیگر، یا وسیلۀ دیگر یا شیِئ دیگر. وقتی دل معطوف به آن موضوع جانشین شده گردد، راحت تر می تواند موضوع قبلی را فراموش کند. افرادی که عزیزی را از دست می دهند و در سوگ او می نشینند، با تمرکز و توجه و دل بستن به سایر عزیزانشان تحمل غم و رنج فقدان را برای خودشان هموار می کنند. بابا طاهر عریان، این موضوع را در قالب دوبیتی مشهور خود به این شکل آورده اند:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
اگر بگذاری، زندگی می تواند مثل سوار شدن بر یک چرخ و فلک تفریحی باشد
یک روز بالا برود و روز بعد پایین بیاید
از درونت فرمان بگیر
خواه زندگی بر وفق مراد باشد، خواه توأم با مشکل
همه چیز در حال تغییر است
از هیچ چیز زیاده خوشحال یا ناراحت نشو
زیرا هیچ چیز در این دنیا همیشه یک جور نمی ماند
سعی کن تعادل افکارت را حفظ کنی